محل تبلیغات شما

تو یکی مونده به اخرین روز شهریور پرحادثه به دنیا اومدی.

انگار همین دیروز بود که منتظر ویزاهامون بودیم،ده روز تو بهترین نقاط ازین کره خاکی قدم گذاشتیم،انگار همین دیروز بود بیماری لعنتی که بالاخره خودشو نشون داد و تورو زمینگیر کرد،تو اما تسلیم نشدی.

انگار همین دیروز بود که قسمت تو بازم شکست شد و تقدیرت بازم تنهایی.و دوبازه آزمون صبر.صبری که به پایان رسید ولی پایانی غمگینتر از همیشه!درهای زیادی رو بسته دیدیم،نمیدونم شاید چون هیچکدوم درِ توکل تو نبودن.

زمستون با همه ی فرازونشیباش گذشتبهار اما پرحادثه تر از دیروز به انتظار ما نشسته بود.از مهمون نه و بد قلقی که چند وقتی خودشو مهمون جا زده بود یارنگ عوض کردن اونا.حرمتایی که شکسته شد،عقده هایی که به بدترین شکل ممکن خودشونو نشون دادنو تظاهر!این خصلت کثیف تر از کثیف!گاهی دوست داری به گذشته برگردی تا جبران خیلی چیزارو کنی،اما گاهی گذشته هم برات مرهمی نمیشه

شیرین بود اما اینباربا تلخیِ فراوان.

پ.نوشت:همیشه باید مثبت دید!دیدم!!نوشتن رو ولی تلخ برداشتم

اندکی تفکر،تفکری که برتره از هفتاد سال عبادت

خوش بیا و پایان این فصل غم شو..

دلتنگی برای نبودنت زجرآورترین شکنجه ایه که میشه شد...

تو ,دیروز ,همین ,گذشته ,نشون ,گاهی ,دیروز بود ,همین دیروز ,انگار همین ,که به ,بود که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی علامه امینی فردیس انسان سرزمین ناشناخته